اسباب کشی وبلاگی :)

نه دلم میخواست اینجا بسته بشه و نه می تونستم که اینجا رو تو همین سکوت رها کنم واسه همین به آدرس جدید میرم تا راحت تر باشم :)

هر دوستی که بخواد آدرس جدید داشته باشه خوشحالم میشم که کامنت بذاره چون واقعا نمیخوام با دنبال کردن و تک به تک آدرس جدید دادناطرافیان رو معذب کنم شاید کسی نخواد که آدرس داشته باشه یا دنبال کنه فقط همین :)

هر دوستی که بخواد مهمون وبلاگم باشه رو دنبال میکنم پس بهتره لیست دنبال کننده هاتون سر بزنید :)

چرا اینطوری میگذره :(

داشتن حس و حال خوب هم آرزوست! 

مدتیه که حالم اصلا خوب نیست اما حدودای یه هفته ای هست که خیلی حالم بده، اونقدر حالم بده که احساس میکنم قلبم داره از جاش کنده میشه خودمم اصلا نا ندارم و بی حوصلم :|

یه حس مثل دست و پا زدن برای رسیدن به سطح آب از یه عمق ده متری واسه یه آدم ناشی که هر چقدر هم تلاش میکنه بازم نوک انگشت های پاش زمین رو حس میکنه ...

تو خدای منی و من بنده ی تو، همگی سلام

سلام به همگی 

واااای باورم نمیشه خیلیی وقته نیومدم و هیچی ننوشتم و هیچی نخوندم هعییی... یه زمانی واسه وبلاگ جونمونم میدادیم هعی:(

همه خوب هستین اون عقبیا صدا نمیاد دی:


قصد دارم به آدرس قبلی برگردم اینجا امنیت نداره دی:


+ دلم واسه تک تک بلاگر هایی که نیستن و یا در دسترس نیستن تنگ شده خیلی زیاد :(

ای نم نم باران چه خبر آن سوی پرچین / از مزرعه ی گندم و صحرایُ پر از چین/ ای کاش که صد تکّه شوی ای دل خونین / بر جامه ی من بوی تو جا مانده پرچین ...